بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
آنكِه در شِش ماهگى بابُ الحَوائج ميشَود گر رسَد سنّ عَمو قطعاً قيامت مى كُندْ... سَلام برْ شَهزاده عَلى اصْغَر...
مِصرَع نخُست كرْبلا ميخواهَم در مصْرعِ بعد كَربَلا ميخواهَم ايراد نَدارد،به كَسى چِه اصلاً؟ شِعر خودَم است،كرْبلا ميخواهم... اللّهم ارْزقنا حَرَم...
عالم همه قطره اند و دریاست حسین . خوبان همه بنده اند و مولاست حسین . ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش . از بس که کرم دارد و اقاست حسین
گـفـتـم از ایـنـجـا تـا کـــربـلا ، چـقـدر راه اسـت ؟ گـفـت ، آنـقـدر کـه بـگـویـی " الـسـلام و عـلـیـک یـا ابـاعـبـدالـلـه "
سوختم ز اتش هجر تو پدر تب کردم . روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم . تازیانه چو عدو بر سرو رویم می زد . نا امید از همه کس روی به زینب کردم
یا اباعبداله... زودتر کاری بکن که اربعین نزدیک است... قصدم این نیست به کار تودخالت بکنم... حرف حرف تو... ولی راضی نشو آقاجان... به رفیقم که حرم رفته حسادت بکنم...
امشب ای مردم غفلت زده مهلت بدهید . تا که حر سوی ره راست ز بیراهه شود . اصغرم را بگذارید که تا فردا صبح . سن قربان شدنش کامل و ششماهه شود
حسین جان.... از "همه "دست کشیدم که تو باشی "همه ام"... با تو بودن ز "همه" دست کشیدن دارد... لبیک یاحسین(ع)...
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را . بنگر رخ زیبای علی اکبر را . در منطق و خلق و خلق او می بینی . بادیده جان محمد دیگر را
من کربلا نرفته ب کس جان نمی دهم اخر وصال تو ارباب میکشد مرا............. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
امـــشـــب مــــی خـــــوام بـــشـــيـــنــم از آرزوهــــام بــنــويـــســـم . . بــــه نــــام خـــــــدا ....کــربـــلا.... تـــــمـــام . .
گفتند: ضمایر رانام ببر گفتم: من من من من . . ... گفتند: پس بقیه چی شد؟ گفتم: رفتند زیارت آقایم حسین و (من) تنها ماندم
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است اربعن حسینی تسلیت باد
گفتند ضمایر را نام ببر گفتم: من...من...من گفتند: پس بقیه چه شدند؟ گفتم: همه رفتند زیارت "ارباب" فقط من "جا مانده ام"
حسین من! بیا و این دل شکسته را بخر حسین من! مسافر جا مانده را با خود ببر حسین من! حسین من! السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
اربعین امد و اشکم ز بصر می اید گوییا زینب محزون ز سفر می اید باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره شام خبر می اید
آنكِه در شِش ماهگى بابُ الحَوائج ميشَود گر رسَد سنّ عَمو قطعاً قيامت مى كُندْ... سَلام برْ شَهزاده عَلى اصْغَر...
مِصرَع نخُست كرْبلا ميخواهَم در مصْرعِ بعد كَربَلا ميخواهَم ايراد نَدارد،به كَسى چِه اصلاً؟ شِعر خودَم است،كرْبلا ميخواهم... اللّهم ارْزقنا حَرَم...
عالم همه قطره اند و دریاست حسین . خوبان همه بنده اند و مولاست حسین . ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش . از بس که کرم دارد و اقاست حسین
گـفـتـم از ایـنـجـا تـا کـــربـلا ، چـقـدر راه اسـت ؟ گـفـت ، آنـقـدر کـه بـگـویـی " الـسـلام و عـلـیـک یـا ابـاعـبـدالـلـه "
سوختم ز اتش هجر تو پدر تب کردم . روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم . تازیانه چو عدو بر سرو رویم می زد . نا امید از همه کس روی به زینب کردم
یا اباعبداله... زودتر کاری بکن که اربعین نزدیک است... قصدم این نیست به کار تودخالت بکنم... حرف حرف تو... ولی راضی نشو آقاجان... به رفیقم که حرم رفته حسادت بکنم...
امشب ای مردم غفلت زده مهلت بدهید . تا که حر سوی ره راست ز بیراهه شود . اصغرم را بگذارید که تا فردا صبح . سن قربان شدنش کامل و ششماهه شود
حسین جان.... از "همه "دست کشیدم که تو باشی "همه ام"... با تو بودن ز "همه" دست کشیدن دارد... لبیک یاحسین(ع)...
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را . بنگر رخ زیبای علی اکبر را . در منطق و خلق و خلق او می بینی . بادیده جان محمد دیگر را
من کربلا نرفته ب کس جان نمی دهم اخر وصال تو ارباب میکشد مرا............. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
امـــشـــب مــــی خـــــوام بـــشـــيـــنــم از آرزوهــــام بــنــويـــســـم . . بــــه نــــام خـــــــدا ....کــربـــلا.... تـــــمـــام . .
گفتند: ضمایر رانام ببر گفتم: من من من من . . ... گفتند: پس بقیه چی شد؟ گفتم: رفتند زیارت آقایم حسین و (من) تنها ماندم
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است اربعن حسینی تسلیت باد
گفتند ضمایر را نام ببر گفتم: من...من...من گفتند: پس بقیه چه شدند؟ گفتم: همه رفتند زیارت "ارباب" فقط من "جا مانده ام"
حسین من! بیا و این دل شکسته را بخر حسین من! مسافر جا مانده را با خود ببر حسین من! حسین من! السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
اربعین امد و اشکم ز بصر می اید گوییا زینب محزون ز سفر می اید باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره شام خبر می اید
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}